قرار دو نفره من و هنگامه جون
🌹🌹🌹
زنے ڪه من مے شناسم..
یک زن آزاد است ، یک زن آزاده
او متولد مے شود ، رشد مے ڪند ، تصمیم مے گیرد و بالا مے رود...
او گیاه یا حیوان نیست... جنس دوم هم نیست...
او یک روح زیباست... او را با باورهاے خودت تعریف نڪن..
زن یک موجود آزاد است... نه به دنبال تڪیه گاهے مے گردد ڪه آویزانش شود...
نه صندلے ڪه رویش خستگے در ڪند و نه نردبانے ڪه از آن بالا رود...!
او به دنبال یک همسفر است ، یک همراه ، شانه به شانه...
او یک زن است
نه جنس دوم... نه یک موجود تابع... نه یک ضعیفه ... نه یک تابلوے نقاشے شده...
نه یک عروسک متحرڪ... نه یک ڪارگر بے مزد تمام وقت... و نه یک دستگاه جوجه ڪشی...
او سعے مے ڪند آن گونه ڪه مے اندیشد باشد ، بے آنڪه دیگرے را بیازارد... باور داشته باش ڪه او هم اگر بخواهد مے تواند بے تفاوت و بے احساس باشد...
بے ادب و خودخواه باشد ، بے مبالات و ژولیده باشد ، تهمت زننده و یا توهین ڪننده باشد...
زنے ڪه من مے شناسم جنس عجیبے ست...!
عشق مے خواهد و عشق مے ورزد...
احترام مے خواهد و احترام مے ڪند...
ارزش مے خواهد و ارزش مے گذارد...
حمایت مے خواهد و حمایت مے ڪند...
و استقلال مے خواهد و استقلال مے دهد...
من به زنے ڪه مے شناسم افتخار مے ڪنم ، هر روز و هر لحظه...
و افتخار مے ڪنم به
مردانے ڪه زن را این گونه مے بینند و این گونه تحسینش مے ڪنند...!
...